روزنگارشعبانی،جیرجیرکها با ما حرف می زنند با زبان بی زبانی.......
[sc:Comment_Author][sc:Comment_Text]
تاریخ : شنبه 3 آبان 1393
نویسنده : محمد شعبانی

باسلام وعرض ادب وتسلیت به مناسبت فرارسیدن ماه محرم.

جیرجیرکها با زبان بی زبانی به انسان آرامش می دهند

ساعت تقریبا  19:45 دقیقه  بود ومعمولا هرروز این موقع برای خوردن شام به سلف می رویم وجالب اینجاست که دغدغه گرفتن غذا از ساعت 6شروع مشه وبالاخره پس از نیم ساعت مذاکرات ودیپلمات های دوستان راه پیشنهادی حاجی که قره کشی باشه مورد تائید قرارمی گیره. بینمان قره کشی صورت گرفت وهروقت هم که قره کشی بشه اکثر اوقات به نام من می افته و این دفعه هم چون حوصله سلف رفتن نداشتم خدا خدا می کردم که به نام نیافتد ولی متاسفانه وشاید هم خوشبختانه به نام من افتاد که یه هوایی تازه کنم وباخود درتاریکی شب تنها باشم تاصفایی به دل بدم وآرامش جان.قابل ذکر است که برای رفتن به سلف دومسیرمتفاوت بامقصد و اتنهای یکسان وجود دارد یکی از راهها دارای روشنایی کافی ،نسبتا هموار وجاده آسفالت والبته یه کمی دورتراز راه دیگراست و اکثر دانشجویان ازاین راه رفت آمد می کنند.و دیگری راه میانبری است خاکی وبدون روشنایی (منظور تاریکی مطلق) وسرشار ازچاله چوله و موجودات درنده وغیردرنده وعاری ازهیچ موجود انسانی وتنها مزیتی که دارد کمی نزدیکتر از راه آسفالته است ومن معمولا این راه رابرای رفتن انتخاب می کنم نمی دانم شاید به علت تاریک بودنش  چون که من تاریکی را خیلی بیشتر دوست دارم زیرا که احساس می کنم به من آرامش عجیبی میده مخصوصا زمانی که جیرجیرکها بااون صدای قشنگ شان باعت صفای درون میشند وواقعا باعث میشن که انسان به وجود آفریدگار وخالق هستی پی ببرد که چطور یه موجود غیر ناطق و فقط با صدای عجیبش باعث آرامش فردی بشد آرامشی که خیلی ها با بهترین امکانات و وباوالاترین موجودات حتی ذره ایی ازآن را حس نمیکنند شاید به علت درگیری های شغلی،دلمشغولی های روزانه باشه که فرصت فکرکردن درمورد بهترین و کمیاب ترین صفات(خصوصا آرامش) را از ما گرفته و یا شاید عامل های دیگه نظیر..........

خلاصه آهسته آهسته می رفتم تایه کمی بیشتر با جیرجیرکها باشم آخه میدونین به نظر میاد آنها تنها موجوداتی هستند که حرف هایشان رادرست برعکس موجودات علی الخصوص اکثرانسانها بدون رودرواسی و ریا بیان می کنندوشاید هم از ماها گله دارند که چرا فقط وقتی تنهاییم صدای آنها را می شنویم البته جدای از جیرجیرکها تاریکی شب هم درایجاد آرامش بی تاثیر نیست.به هر حال آرامش نعمتی است که به هر کسی اعطاء نمی شود......................

فلذاموقع خداحافظی با جیرجیرکها فرارسیدو................

 

جیرجیرک؛امشب با من حرف بزن

سکوت نکن...

سکوت تو..........مرا به گورستان مرگ واژه ها می برد.

سکوت تو..............ترس

سکوت تو.............درد

سکوت تو..............




|
امتیاز مطلب : 225
|
تعداد امتیازدهندگان : 47
|
مجموع امتیاز : 47
موضوعات مرتبط: روزچهارم , ,
برچسب‌ها: آرامش , جیرجیرک ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
مری تضو در تاریخ : 1393/8/5/1 - - گفته است :
احسنت.
در ضمن گفتی سکوت تو.....
ولی یکی دیگه میگه :
صدا کن مرا
صدای تو خوب است...
پاسخ:سلام،جیرجیرکها شایدتنها موجوداتی اند که مارا درموقع تنهایی درک می کنند.ممنون ازتوجه ات لطف کردی

<-CommentGAvator->
علی در تاریخ : 1393/8/5/1 - - گفته است :
سلام آفرین خیلی خوب توصیف کردی این جور که معلومه به قول یکی از بزرگان من جیر جیرک نیستم. ولی جیر جیرک ها رو دوست دارم
پاسخ:hyبه قول دوستان دمت گرم .

<-CommentGAvator->
جوینده در تاریخ : 1393/8/4/7 - - گفته است :

صدای جیرجیرک ها به همان اندازه که در پیاده روی آرامش بخش است در خواب های تابستانی مخل آسایش است ولی حسی که داشتی در پیاده روی در فضای تاریک با صدای جیرجیرک زیباست
پاسخ:جالب اینجاست که جیرجیرکها با گرم شدن هوا احساس آرامش بیشتری می کنند درست برعکس برداشت ما ازآنها؛به هر حال ممنون ازتوجه تان.



نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

دریافت کد نوای مذهبی
دانلود این نوا

/
کلاس تحقیقات کیفی